به سلامتيه اون لامصبي که از زندگيم رفت...
اما هنوز از اين دل لعنتي نرفته.....!!!!
به سلامتي اونيکه تا بود ؛ اميد بود ...
نفس بود ...
آرامش بود ...
رويا بود ...
ولي خاطره شد ...
بغض شد ...
درد شد ...
کابوس شد ...
به سلامتيه کسي که عادت کردم به نبودنش،
ولي باز دلم بودنش رو ميخواد.....
سلامتي اون بي معرفتي که پا پيش گذاشتم واسه برگشتنش
اما فهميدم ديگه ازم سير شده.......
سلامتي مخاطبم
که خيلي وقته ازش خبر ندارمو
دلم واسه صداش يه ذره شده.......
سلامتي اوني که الان بدون من خوشه
و حتي ديگه اسمم يادش نيست.....
سلامتي مخاطبي که ديگه خاص نيست
چون مال من نيست......
سلامتي تنها ماه زندگيم
که بعد رفتنش حتي شبام هم سوت و کور شده....
برچسبها: