פֿـבآیـــآ بـِـﮧ سَلـآمَــتـﮯ פֿـوבت! نـَ ـﮧ بَنــבه ےِ [بـیـפֿـوבت]
Home ProFile Links Archive
چقد خوب بود چه بد بگار رفت
تو که باختی منم باختم کی برده پس....
 
دلامونو گرم میکردیم ب کی برده سرد....
 
و تکست میدادیم به هم تا دم صبح....
 
اون رابطه قشنگمون چی شده پس....
 
خودتو بزار ب جای من یکم
 
کلی گله دارم بزار یکم بگم
 
تو سرگرم مهمونی و تفریح
 
من ب سلامتی تو رفت دوباره پیکم
 
دلم گرفته ای خدا
 
تنها شدم دوباره
 
روزای سردی مونده و
 
شبهای بی ستاره
 
دلم گرفته ای خدا
 
حرفی بزن تو با من
 
نزار همینجوری بره
 
تنهایی عمری با من
 
 
چقد خوب بود چه بد ب*گ*ا رفت
 
مقصر رفتارای بچه گانست
 
تقاص فاصله ی بینمون گرونه
 
کاشکی میشد رابطمون پنهون بمونه
 
گاهی گوهی
 
گاهی هم بد خالی
 
بگو بینم هنوز به این اعتقاد داری
 
همه چی خوب بود ما همه چی داشتیم
 
ولی بود واقعا جا اعتماد خالی.....
 
 

برچسب‌ها:
دوره هشتادیا
اسمش علیـــــــــه
 
۲ سالشه طفلی...
 
چشم چپش نابینا شده …
 
به خاطر تومور چشمی بدخیم
 
دکترا گفتن باید آب زیر چشمشو بکشند
 
و الّا میزنه به مغزش و
 
زبونم لال میکشتش
 
امّا اگه آب زیر چشمشُ بکشن
 
فاتحه ی صورتش خونده میشه
 
رفقا،خواهرا،برادرا
 
عاجزانه ازتون التماس میکنم
 
واسه شفای این طفل معصوم دعا کنید
 
به قرآن راه دوری نمیره
 
ممنون میشم اگه“هـــمــــتـــــون” بازنشر کنید
 
تاافراد بیشتری دعاکنند واسش.
 
خداییش دعا کنید بچه ها و بزارید تو وبتون
 
بعد چند وقت اگه خواستید پاکش کنید
 
خیلی خودخواهی اگه به خاطر اینکه
 
به وبلاگامون ربطی نداره یا غمگینه یا قشنگ نیست
 
نزاریمش و یه بچه ۲ ساله رو از دعاهای بقیه محروم کنید
 
شاید خدا دعا هامون رو براورده کنه
 
و زندگی یه آدم متحول بشه
 
 

برچسب‌ها:
تصمیمات פֿـבاونـב
یه موقعی هست
 
که هی از خودت میپرسی :
 
اونم دلش برام تنگ میشه یا نه..
 
یا همینقد که دوسش دارم دوسم داره یا نه..
 
یا اصن بهم فکر میکنه یا نه؟؟...
 
یه دفه گوشیت زنگ میخوره .. ...
 
وقتی عکسشو روی گوشیت میبینی ......
 
به جواب همه سوالات میرسی ....
 
انگار بهترین لحظه دنیاس ....
 
 
 
 یه داستان مذهبی براتون دارم حتما بخونید
 
تصمیمات خداوند
 
ادامه مطلب رو هم دنبال کنید.

برچسب‌ها:
כاستاטּ عاشقانـہ توپ از כستش ندید כاستاטּ لنا
در تاریکخانه ی چشمانت
 
برق نگاهت نگاتیو دلم را سوزاند !
 
 
 یه داستان عاشقانه توپ براتون دارم حتما بخونید
عشق واقعی یعنی لنا
ادامه مطلب رو هم دنبال کنید.

برچسب‌ها:
شهاבت פضرت ؋اطمـہ تسلیت باב....
کنار علی این همه مرد و تمام سپاه علی فاطمه است !
 

برچسب‌ها:
“خیـلی پستی”

یکی تعریف میکرد میگفت با دوستم رفته بودم رستوان،

 


روبروی تخت ما یه دختر و پسر نشسته بودن

 


 که پسره پشتش به تخت ما بود،

 

 

معلوم بود باهم دوست هستن،

 


اتفاقی چشمم به چشمه دختره افتاد،

 

 

قشنگ معلوم بود پسره عاشقه دخترست،

 


دختره شروع کرد به آمار دادن،

 

 

سرمو انداختم پایین،

 


دفعه بعدی تحریک شدم با نگاه بازی کردیم.

 



خلاصه یه کاغذ برداشتمو به دختره علامت دادم،

 


 با نگاهش قبول کرد،

 

 

بلند شدن،

 

 

پسره جلو رفت که حساب کنه دختره به تخت ما رسید

 


دستشو دراز کرد کاغذ رو گرفت.

 


میدونی براش چی نوشته بود؟!

 

 

خیـلی پستی

 

 

منبع : ♥ داستان و عکس و مطلب ,عاشقانه♥


برچسب‌ها:
مترسـک פֿـاطرات (پست ثابت)
دلم میخواد فریاد بزنم بگم :
 
من مترسک خاطرات تو نیستم ،
 
درست مثل دیوانه ای که اصرار دارد بگوید :
 
من دیوانه نیستم !
 
راستی !
 
گفته بودم ؟
 
“من دیوانه نیستم“!

 

این وب وب خودتونه
 
اگه نظر گزاشتید برام که خوشحال میشم 
 
و مطمعن باشید جواب میدم
 
اما اگر نظرم نزاشتید
همین که اومدید و به من سر زدید ازتون ممنونم
 
این پست همیشه ثابت میمونه
 
و در آخر امیدوارم این وبلاگ
 
تونسته باشه بهتون کمک کنه
 
اگرم اینطور نبوده من عذر میخوام ازتون.
 
پروفایلمم فعاله اگه سوالی داشتید بهش ی سر بزنید
 
اینم بگم 
 
من کلا از دست دیگران ناراحت نمیشم
 
فقط نظرمو نسبت ب اونا عوض میکنم
 
میتونید با آدرس : matar3ak.lxb.ir
 
مارو لینک کنید
 
قسمت لینک دونی وبلاگ هم یه سر بزنید
 
و با دوستامون هم آشنا شید
 
 
مرسی
 
دوستتون دارم
 
"مترسک "

 


برچسب‌ها:
همه چیز را یاد گرفته ام !

همه چیز را یاد گرفته ام !

 

 

یاد گرفته ام که چگونه بی صدا بگریم

 

 

یاد گرفته ام که هق هق گریه هایم را با بالشم ..

 

 

بی صدا کنم

 

 

تو نگرانم نشو !!

 

 

همه چیز را یاد گرفته ام !

 

 

یاد گرفته ام چگونه با تو باشم بی آنکه تو باشی !

 

 

یاد گرفته ام ….نفس بکشم بدون تو……

 

 

و به یاد تو !

 

 

یاد گرفته ام که چگونه نبودنت را

 

 

با رویای با تو بودن…

 

 

و جای خالی ات را

 

 

با خاطرات با تو بودن پر کنم !

 

 

تو نگرانم نشو !!

 

 

همه چیز را یاد گرفته ام !

 

 

یاد گرفته ام که بی تو بخندم…..

 

 

یاد گرفته ام بی تو گریه کنم…

 

 

و بدون شانه هایت….!

 

 

یاد گرفته ام …که دیگر عاشق نشوم به غیر تو !

 

 

یاد گرفته ام که دیگر دل به کسی نبندم ….

 

 

و مهمتر از همه یاد گرفتم که

 

 

با یادت زنده باشم و زندگی کنم !

 

 

اما هنوز یک چیز هست …که یاد نگر فته ام …

 

 

که چگونه…..!

 

 

برای همیشه خاطراتت را از صفحه دلم پاک کنم

 

 


برچسب‌ها:
اگه یه روز ترکم کنی . . .

یه دختر و پسر که زمانی همدیگرو

 

با تمام وجود دوست داشتن بعد از پایان ملاقاتشون

 

با هم سوار یه ماشین شدن و آروم کنار هم نشستن

 

دختر میخواست چیزی رو به پسر بگه ولی روش نمیشد !

 

پسر هم کاغذی رو آماده کرده بود

 

که چیزی رو که نمیتونست به دختر بگه

 

توش نوشته بود ؛

 

پسر وقتی دید داره به مقصد نزدیک میشه

 

کاغذ رو به دختر داد ،

 

دختر هم از این فرصت استفاده کرد

 

و حرفشو به پسر گفت

 

که شاید بعد از پایان حرفش

 

پسر از ماشین پیاده بشه و دیگه اونو نبینه …

 


دختر قبل از این که نامه ی پسرو بخونه

 

به اون گفت که دیگه از اون خسته شده ،

 

دیگه عشقش رو نسبت به اون از دست داده

 

و الان پسری پیدا شده که بهتر از اونه …

 

پسر در حالی که بغض تو گلوش بود

 

و اشک توی چشماش جمع شده بود

 

با ناراحتی از ماشین پیاده شد

 

که در همین حال ماشینی به پسر زد و پسر درجا مرد

 

دختر که با تمام وجود در حال گریه بود

 

یاد کاغذی افتاد که پسر بهش داده بود ،

 

وقتی کاغذ رو باز کرد پسر نوشته بود :

 


“اگه یه روز ترکم کنی میمیرم . . .”

 


برچسب‌ها:
عشق واقعـِ یعنــــِِِِِ . . .

یک روز پسری با دختری آشنا میشه

 

که از هر لحاظ دختر به پسربرتری داشت

 

ولی چندین سال از پسر بزرگتر بود .

 

دختر اونو بعنوان یه دوست خوب انتخاب میکنه

 

 و بعد از مدتی پسر عاشق دخترمیشه

 

 

 ولی هیچ وقت جرات نکرد که به اون

 

ابراز احساسات کنه و بهش حقیقت رو بگه .

 

یه روز دختر از دوست پسرش می پرسه

 

که عشق واقعی رو برام معنی کن

 

و پسرخوشحال میشه و فکر میکنه که دختر هم

 

به اون علاقه مند شده

 

و براش حدود نیم ساعت توضیح میده

 

دختر به دوستش میگه :

 

من دنبال یه عشق پاک می گردم یه عشق واقعی

 

 کمکم میکنی پیداش کنم ،

 

تا بحال هر چی دنبالش گشتم

 

سراب دیدم و همه عشقها دروغ و واهی بود ،

 

پسر بهش قول میده تو این راه کمکش کنه .

 

هر روز محبت و عشق پسر به دختر بیشتر میشد

 

ولی دختر بی اعتنا می گذشت و

 

هر چی دختر می گفت پسر چند برابرش رو

 

اجرا می کرد تا دختر متوجه عشق اون بشه .

 

تا اینکه یه روز که با هم

 

زیر بارون تو خیابون قدم میزدند

 

دختر به پسر میگه :

 

میدونی عشق واقعی وجود نداره ؟

 

پسر می پرسه چطور و دختر میگه :

 

عشق واقعی اونه که واسه

 

معشوقش جونش رو هم بده

 

پسر گفت : ببین ، به اطرافت بادقت نگاه کن

 

مطمئن باش پیداش میکنی و باید اول قلبت رو

 

مثل آینه کنی .

 

دختر خندید و گفت : ای بابا

 

این حرفا برا تو قصه هاست

 

و واقعیت نداره . بعد دختر خواست

 

که با هم به رستوران برن

 

 و چیزی بخورن پسر قبول کرد

 

ودر حالیکه از خیابون عبور میکردند

 

 یه ماشین با سرعت تمام به اونها نزدیک شد

 

انگار ترمزش برید و نمی تونست بایسته 

 

پسر که این صحنه رو میبینه دختر رو

 

به اونطرف هول میده

 

و خودش با ماشین برخورد میکنه و نقش

 

زمین میشه

 

دختر برمیگرده و سر پسر روکه غرق خون بود

 

تودستاش میگیره

 

و بی اختیار فریاد میکشه عشــقــم مرد!!!!

 

آره اون تازه متوجه شده بود.

 

اون پسر قربانی عشق دختر شده

 

ولی حیف که دیگه دیر شده بود

 

دختر بعد این اتفاق دیگه

 

هیچ وقت دنبال عشق نرفت

 

و سالهای سال بر لبانش

 

لبخند واقعی نقش نبست

 


برچسب‌ها:

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد

هدایت به بالا